جدول جو
جدول جو

معنی بی اوس - جستجوی لغت در جدول جو

بی اوس
بیهوده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آی اوز
تصویر آی اوز
(دخترانه)
ماهرخ، ماهرو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بی توش
تصویر بی توش
(دخترانه)
همیشه سایه (نگارش کردی: ب توش)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بی خود
تصویر بی خود
بی هوش، بی حال، بی اختیار، خارج شده از حالت طبیعی، شوریده، بیهوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی ذوق
تصویر بی ذوق
بی سلیقه، کسی که علاقه و توجه به زیبایی و هنر نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی ادب
تصویر بی ادب
بی دانش، بی فرهنگ، بی تربیت، گستاخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی ناموس
تصویر بی ناموس
بی عفت، بی عصمت، بی آبرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی روح
تصویر بی روح
اوزشتان بی جان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی حواس
تصویر بی حواس
پریشان سر در گم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلاوس
تصویر ایلاوس
انسداد روده ها در نتیجه یک آماس قولنج روده یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ذوق
تصویر بی ذوق
بیمزه، بی سلیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی زور
تصویر بی زور
ضعیف، کم زور، بی نیرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سود
تصویر بی سود
بدون فایده، بی نتیجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شوی
تصویر بی شوی
زنی که شوهر ندارد زنی که بی شوهر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی اثر
تصویر بی اثر
بادرم: ناتخشای اکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ادب
تصویر بی ادب
بی دانش، بی تربیت، گستاخ جسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی اصل
تصویر بی اصل
بی ریشه بی بن ابن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ناموس
تصویر بی ناموس
بی عصمت، بی آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی هوا
تصویر بی هوا
بی آگاهی قبلی، بی توجه، بی احتیاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ادب
تصویر بی ادب
((اَ دَ))
بی دانش، بی تربیت، گستاخ، جسور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی نوا
تصویر بی نوا
((نَ))
بی چیز، تهی دست، بی چاره، بی سامان، ناتوان، درمانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی خود
تصویر بی خود
((خُ))
بی هوش، بی حال، بی اختیار، بلااراده، شوریده، بیهوده، بی فایده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی شور
تصویر بی شور
بی علاقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی اساس
تصویر بی اساس
بی پایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی اصل
تصویر بی اصل
بی ریشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی حواس
تصویر بی حواس
پریشان، بی هوش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی روح
تصویر بی روح
بی جان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی ادب
تصویر بی ادب
Boorish, Brash, Discourteous, Insolent, Impertinent, Impolite, Rude, Uncivil, Uncouth, Ungallant, Ungracious, Vulgar
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی روح
تصویر بی روح
Cheerless, Cheerlessly, Deadpan, Humdrum, Joyless, Soulless, Soullessly, Spineless, Spiritless, Spiritlessly, Tepid, Vapid, Vapidly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی اثر
تصویر بی اثر
Ineffective, Ineffectual, Unimpressive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی خود
تصویر بی خود
Preposterous, Witless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی اساس
تصویر بی اساس
Groundlessly, Unsubstantially, Unsubstantiated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی اصول
تصویر بی اصول
Unprincipled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی باور
تصویر بی باور
Unbelieving
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی نفس
تصویر بی نفس
Breathless, Breathlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی